**نامه های خط خطی**

ساخت وبلاگ
امروز خیلییی تلاش کردم دلم نره دوباره...گفتن یه چیزایی یه وقتایی لازمه...حتی اگه بعدش جفتمون یه جوری رفتار کنیم که انگار پیامی نرفته و نیومده...اما خب میدونی؟الان دلم تنگه...الان چشمام تب داره و دستام یخه...منم پذیرفتم نخواستن تو رو :)اما هنوز هم با یه نسیم گه گاهی تازه میکنم آتیش زیر خاکستر دلم رو...و بهت یادآوری میکنم..."تو هنوز منو داری..."هروقت خودت بخوای...من تو لحظه برات تب میکنم...با یه حرف از طرفت چشمام رو همون تیله های طوفانی میکنم...درسته نیستم کنارت فیزیکی...اما چشمام رو میبندم و فکر میکنم به اینکه اگه بودم...چه روزی میشد سه شنبه برامون... :)فقط فکر میکنم...من پیش تو یاد گرفته بودم حرف های دلم رو بیارم رو کاغذ...با کلمه ها بهشون پیچ و تاب بدم و حظ کنم از حس و حالم...و پیش خودت هم یاد گرفتم همیشه گفتن هم خوب نیست :)و باز دلم شد پناه تمام اون عاشقانه هایی که فقط برای تو پر میکشید رو صفحه ی کاغذ و گوشی......من دیگه ادعا نمیکنم که تو رو مو به مو و نفس به نفس بلدم...اما ادعا میکنم هنوز تو هر نفسم میتونم عاشق باشم...و شاااید همین عشق بتونه مرهم دلت باشه...هرچند گذرا و موقت.....‌.‌..یه راهنمایی بود...که رفتم بهش گفتم کم آوردم...نباشه نمیتونم...و هنوز هم نمیتونم...کجایی راهنما که ببینی دخترت بعد ۱۴ سال هنوز مجنون چشماشه؟... نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم آبان ۱۴۰۲ساعت 0:56 توسط دخترک مژه بلند| **نامه های خط خطی**...ادامه مطلب
ما را در سایت **نامه های خط خطی** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : broyaye-mahtabiia بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1402 ساعت: 21:17

جونم برات میره و خودت میدونی...یه وقتایی ازسر نیاز...با تمام وجودم آرامش وجودتو میخوام و باورش نمیکنی...تشنه ی بودنت میشم و ... میمونم...حس سربار بودن میده بهم...برا همین بعدش سعی میکنم خودم رو جمع کنم..‌.محبت بی دریغی که با حتی یه گلم گفتنت دلم رو پرواز میداد رو باید تو حصار دل خودم نگه دارم...من با تو مشکلی ندارم...فقط از دست خودم ناراحتم که چرا باید بخاطر خواستن خودم و آرامشم حال تو رو خراب کنم...ببخشید که هیچوقت خوب نبودم برات ... نوشته شده در دوشنبه دهم مهر ۱۴۰۲ساعت 6:50 توسط دخترک مژه بلند| **نامه های خط خطی**...ادامه مطلب
ما را در سایت **نامه های خط خطی** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : broyaye-mahtabiia بازدید : 36 تاريخ : شنبه 29 مهر 1402 ساعت: 12:26

وقتای دلخوری ساکت میشممیرم تو یه غار...میگم تو هم دوستم داری دیگه...نباشم دلت برام تنگ میشه میای جلو...اما بعد چند روز...بجای اینکه با اومدنت دلم گرم شه ...با مهم نبودن حضورم کل رویاهام هم رو سرم خراب میشه... :)هی باید به خودم یادآوری کنم...اونی که عاشقه تویی...اونی که دوست داره تویی...اونی که دلش تنگ میشه تویی ...اون همینی که هست و هنوز پات مونده از سرت هم زیاده!پس توقع دیگه ای نداشته باش... نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم مهر ۱۴۰۲ساعت 13:28 توسط دخترک مژه بلند| **نامه های خط خطی**...ادامه مطلب
ما را در سایت **نامه های خط خطی** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : broyaye-mahtabiia بازدید : 35 تاريخ : شنبه 29 مهر 1402 ساعت: 12:26

همیشه تو رویاهام یه صحنه بوده که هر بار با تصورش مردم برات ...همیشه فکر میکنم که میرسه یه روزی که با یه عالم خستگی از روزت، نه از زندگیت...شب که میشه میای پیشم...میگی پاتو دراز کن میخوام سرمو بذارم رو پات یکم نازم کنی...بعد همینجوری که من دست میبرم لای خرمن موهات میگی بگو...میگم چی بگم؟میگی بگو دوسم داری...بعد من شروع میکنم به قربونت رفتن :)تمام پیام های شبانه رو تو گوشت زمزمه میکنم...تا تو آروم آروم خوابت ببره...و دلت گرم شه به اونی که اینجا همیشه داریش ......حتی خیالش هم شیرینه برام.+دوستت دارم ای خیال لطیف **نامه های خط خطی**...ادامه مطلب
ما را در سایت **نامه های خط خطی** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : broyaye-mahtabiia بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 26 مرداد 1402 ساعت: 20:45

امشب دلم پر کشید برا دشت ابریشم موهات...برا شب موهات با ستاره های طلاییش...تو عادت داری با موهای بسته بخوابی...اما من موهاتو باز دوست دارم :)دونه دونه بافت هایی که با دستای مهربونت زدی رو آروم باز میکنم تا موهات رو دستام برقصه...تا اینجا بشه پر از عطر دیوونه کننده ی موهات...آدم وقتی یه دلبر داره...بی قرار که میشه...خسته که میشه...مسکن لازم نداره...دلبرشو لازم داره......تو فک کنشب باشه...مرداد هم باشه...بارون هم زده باشه...مگه جایی تو دنیا غیر از پیش تو میمونه برا رفتن؟برا دل خواهرت هیچ جا نمیمونه :)..- دوست داشتم امشب اینجا رو پر از عطر تو کنم فقط...همین نوشته شده در چهارشنبه هجدهم مرداد ۱۴۰۲ساعت 1:6 توسط دخترک مژه بلند| **نامه های خط خطی**...ادامه مطلب
ما را در سایت **نامه های خط خطی** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : broyaye-mahtabiia بازدید : 49 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت: 22:47

میگم این امکان آرشیو کردن چتای تلگرام خیلی خوبه ها...همه رو شوت کردم اون تو **نامه های خط خطی**...ادامه مطلب
ما را در سایت **نامه های خط خطی** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : broyaye-mahtabiia بازدید : 49 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت: 22:47

**نامه های خط خطی**...

ما را در سایت **نامه های خط خطی** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : broyaye-mahtabiia بازدید : 53 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت: 22:47

ببخش که انقد دوستت دارم...

ببخش که نفسم به نفست بسته اس...

ببخش که بعضی وقتا میخوام خودمو به زور تو روزات جا کنم...

من فقط دوستت دارم...

میدونم کمم برات...

اما تو همیشه بزرگ بودی و به روم نیاوردی :)

ببخش خواهرم...

نوشته شده در دوشنبه نهم مرداد ۱۴۰۲ساعت 0:3 توسط دخترک مژه بلند|

**نامه های خط خطی**...
ما را در سایت **نامه های خط خطی** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : broyaye-mahtabiia بازدید : 56 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1402 ساعت: 12:43

یه مدته همش حس میکنم تو خیلی منو کم میشناسی...شایدم یه جاهایی خودم بد خودمو تعریف کردم...مثلا دیروز از دم میدون صنعت رد شدنی...تازه خیلییییی کم پر زدم و خاطره هات رو نفس کشیدم...اما همون قدر که تو اون مسیر کنارت راه رفتم آروم شدم...نمیدونی آروم میشم باهاش...یا حتی شبایی که کنار هم صبح میکنیم...درسته صبحش دلم تنگ میشه باز برات...اما آروم میشم و تو آرامش حرف ندارم...دقیقا مثل وقتایی که همو میدیدیم...انقدر از تو لبریز میشدم که بعدش فقط میخواستم چشمام رو ببندم و تو همون حس بمونم...با دنیای تشکر از تو که اومدی و پیشم بودی...توقع هیچ همراهی ازت ندارم واقعا...فقط خواستم یکم خودم رو تعریف کنم برات :) نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۲ساعت 11:22 توسط دخترک مژه بلند| **نامه های خط خطی**...ادامه مطلب
ما را در سایت **نامه های خط خطی** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : broyaye-mahtabiia بازدید : 56 تاريخ : چهارشنبه 4 مرداد 1402 ساعت: 19:26

این دوست داشتن هات مثل عسل شیرینه...حتی یه قطره اش دریای طوفانی دلم رو آروم میکنه...ولی انقدر کم یابه که وقتی میرسم بهش نمیدونم باید چیکار کنم...دستپاچه میشم...از یه طرف دوست دارم انقدر جرعه جرعه مزه اش کنم تا تمام وجودم لذت ببره از شیرینیشاز یه طرف هم میترسم به شیرینیش عادت کنم ......کلا یه چشمه هایی از تو رو باید قاب کرد و تو یه اتاق دنج و مخفی نگه داشت برا روز مبادا ...یه جاهایی که حرفات طعم عشق دارهیه جاهایی که نفسات عطر دلتنگی دارهخیلی قاب های دلبری میشن...به دلبری چشمات ... :).من سر تو معتادیم که هزار بار خواسته ترک کنه و نه تنها نتونسته که هر بار عطشش هم بیشتر شده......- دستم به بودنت نمی‌رسد...اما بگذار سر بسته از دلم برایت بگویم؛طوری دوستت می‌دارم، که هر شبانه‌روز ،بی آنکه ببینمتبی آنکه ببوسمتبی آنکه لمست کنمبودنی‌ترین ، بودنیِ شخصِ جهانم شده‌ای ... نوشته شده در سه شنبه سوم مرداد ۱۴۰۲ساعت 1:15 توسط دخترک مژه بلند| **نامه های خط خطی**...ادامه مطلب
ما را در سایت **نامه های خط خطی** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : broyaye-mahtabiia بازدید : 60 تاريخ : چهارشنبه 4 مرداد 1402 ساعت: 19:26